کسی که در یک خانه قرار نگیرد و از این خانه به خانه دیگر رود، کوچه گرد. متحرک: همی رفتند و می گفتند کاندرحسن فرد است این مه سینه نشین است این نه ماه خانه گرد است این. امیرخسرو (از آنندراج)
کسی که در یک خانه قرار نگیرد و از این خانه به خانه دیگر رود، کوچه گرد. متحرک: همی رفتند و می گفتند کاندرحسن فرد است این مه سینه نشین است این نه ماه خانه گرد است این. امیرخسرو (از آنندراج)
ساده لوح. کنایه از مرد خفیف عقل. (بهار عجم) (آنندراج). نادان. (شرفنامۀ منیری). ابله. (ملخص اللغات حسن خطیب). سلیم دل. ساده دل: چون که رسد بر سرت آن ساده مرد گو، ز قدمگاه نخستین بگرد. نظامی (مخزن الاسرار). در پدر خود نگر ای ساده مرد صنعت او گیر و نگر تا چه کرد. نظامی (مخزن الاسرار). ز غیبت چه میخواهد آن ساده مرد که دیوان سیه کرد و چیزی نخورد. سعدی (بوستان)
ساده لوح. کنایه از مرد خفیف عقل. (بهار عجم) (آنندراج). نادان. (شرفنامۀ منیری). ابله. (ملخص اللغات حسن خطیب). سلیم دل. ساده دل: چون که رسد بر سرت آن ساده مرد گو، ز قدمگاه نخستین بگرد. نظامی (مخزن الاسرار). در پدر خود نگر ای ساده مرد صنعت او گیر و نگر تا چه کرد. نظامی (مخزن الاسرار). ز غیبت چه میخواهد آن ساده مرد که دیوان سیه کرد و چیزی نخورد. سعدی (بوستان)
مخصوص تر. خیلی خصوصی. اخص: و در شغلهای خاصه تر این پادشاه شروع کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 150). خاصه تر این گروه کز دل پاک شیعت مرتضای کرارند. ناصرخسرو
مخصوص تر. خیلی خصوصی. اخص: و در شغلهای خاصه تر این پادشاه شروع کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 150). خاصه تر این گروه کز دل پاک شیعت مرتضای کرارند. ناصرخسرو